Chronic => (adj)

UK: کرانیک

Us: کرونیک

 

  • She suffers from chronic pain in her knees.

او از دردی کهنه در زانوهایش رنج میبرد.

 

  • A chronic disease or illness is one that continues for a long time and cannot be cured.

درد کهنه یا مزمنی که برای مدت زمان طولانی در بدن میمونه و خوب نمیشه و یا به سختی خوب میشه و زمان میبره.

 

در این جمله معنی شدید رو میده، چیزی که واقعا کمبودش احساس میشه و جدی هستش :

  • There is a chronic shortage of teachers.

کمبود شدید معلم وجود داره.

 

در لحجه بریتانیایی (انگلستان) معنی خیلی بد رو میده. (در حالت غیررسمی و خودمانی)

  • British English informal: extremely bad
  • The food was absolutely chronic!

غذا واقعا بد بود.

 

در این جمله معنی کهنه کار و سابقه دار رو میده، به جمله زیر دقت کنید :

  • He is a chronic (alcoholic / drinker).

اون یه دائم الخمر هستش. (طرف الکلی هستش)

 

  • He is a chronic gambler.

او یه قمارباز کهنه کاره. همیشه قمار میکنه.

 

 

در اینجا یه جمله کاربردی دیگه که واژه last در اینجا به معنی طول کشیدن رو میده :

 

  • A chronic illness lasts for a very long time.

یه بیماری کهنه و مزمن به مدت زیادی طول کشید.

 


 

خب دوست دارم جمله هایی که میسازید رو تو قسمت نظرات وارد کنید البته اگه مایل باشید اینجوری بقیه هم جمله های شما رو میبینن مرررررررررررررررررررسی wink